ماتریس تصمیمگیری | چگونه مهمترین موارد رو اولویتبندی کنیم؟ | قسمت دوم
ماتریس تصمیمگیری
خب دیدیم که میتونیم تصمیمها رو بر اساس نوع تصمیمگیری، به چهار حالت جدا کنیم.
۱. غیرقابل برگشت و بیعواقب
۲. غیرقابل برگشت و عواقبدار
۳. قابل برگشت و بیعواقب
۴. قابل برگشت و عواقبدار
نکته عالی در مورد این ماتریس اینه که میتونه بهت کمک کنه به سرعت تصمیمها رو واگذار کنی. البته باید قبل از شروع یه کم کار ذهنی انجام بدی، مثل تعریف و ارتباط دادن پیامدها و قابلیت برگشت، همچنین تعیین خطوط مبهم.
برای تصمیمهای غیرقابل برگشت و بیعواقب، میتونی سریع تصمیم بگیری چون حتی اگه اشتباه باشه، عواقب جدی نداره. برای تصمیمهای غیرقابل برگشت و عواقبدار، باید وقت بیشتری صرف تفکر کنی چون عواقب داره و نمیشه به سادگی اون رو تغییر داد. تصمیمهای قابل برگشت و بیعواقب میتونن به راحتی به دیگران واگذار بشن چون حتی اگه اشتباه باشن، میشه اونها رو تغییر داد و عواقب جدی ندارن. تصمیمهای قابل برگشت و عواقبدار نیاز به بررسی دقیقتر دارن تا اطمینان حاصل بشه که اگه نیاز به تغییر پیدا کردن، میشه اونا رو به موقع و به درستی تغییر داد.
اجرای ماتریس تصمیمگیری در عمل
این ماتریس به یک متحد قدرتمند برای کمک به من برای مدیریت زمان و اطمینان از اینکه در تصمیمگیریهایی که بهترین فرد برای تصمیمگیری نبودم، گیر نکرده باشم، تبدیل شد.
هر دو نوع تصمیم بیعواقب رو واگذار کردم. تصمیمهای بیعواقب زمین آزمایشی عالی برای توسعه قضاوت هستن. این کار زمان زیادی برای من ذخیره کرد. قبل از این، همکارام با تصمیمهایی نسبتاً آسون برای گرفتن، با نتایج نسبتاً قابل پیشبینی، به سراغ من میاومدن. مشکل تصمیمگیری نبود - که در اکثر موارد چند ثانیه طول میکشید. مشکل ۳۰ دقیقهای بود که شخص صرف ارائه تصمیم به من میکرد. با اجرای این تغییر، حداقل ۵–۷ ساعت در هفته صرفهجویی کردم.
بخشی از این زمان رو صرف جلسات هفتگی با افرادی کردم که این تصمیمها رو میگرفتن. میخواستم بدونم چه نوع تصمیماتی میگیرن، چطور در مورد اونا فکر میکنن، و نتایج چه جوری پیش میرن. ما تصمیمات قدیمی رو هم پیگیری میکردیم، بنابراین میتونستن روند بهبود (یا عدم بهبود) قضاوت خودشون رو ببینن.
تصمیمهای عواقبدار متفاوت هستن. تصمیمهای قابل برگشت و عواقبدار مورد علاقه من هستن. این تصمیمها شما رو فریب میدن که فکر کنین یک تصمیم بزرگ و مهم هستن. در واقع، تصمیمهای قابل برگشت و عواقبدار تصمیمهای عالی برای اجرای آزمایشها و جمعآوری اطلاعات هستن. تیم یا فرد تصمیم میگرفتن که چه آزمایشهایی رو انجام بدیم، نتایجی که نشون میدادن ما در مسیر درستی هستیم، و چه کسی مسئول اجرا خواهد بود. اونا این یافتهها رو ارائه میدادن.
تصمیمهای عواقبدار و غیرقابل برگشت همونایی هستن که واقعاً باید روشون تمرکز کنین. تمام زمانی که استفاده از این ماتریس باعث شد صرفهجویی کنم،باعث نشد که تفریح بیشتری کنم! بلکه، اون رو در مهمترین تصمیمهام سرمایهگذاری کردم، تصمیمهایی که نمیتونستم توجیه کنم که واگذار کنم. یه قانون دیگه هم داشتم که مفید از آب در اومد: به جز مواقعی که باید سریع تصمیم میگرفتم، قبل از تصمیمات مهم ۳۰ دقیقه پیاده روی میکردم.
کلید موفقیت در به کار بردن این در عمل، اطمینان از این بود که همه اعضای تیم به طور کامل معنی عواقبدار و قابل برگشت رو متوجه باشن. اون اوایل، همه با من چک میکردن که این تصمیم الان توی چه دسته ایه؟ اما بعداً، کاملا واسشون روشن شد و کارها سریع تر پیش میرفتن.
در حالی که حجم کل تصمیمهایی که به عنوان یک تیم گرفتیم تغییر نکرد، نحوه تخصیص اونا در تیم تغییر کرد. تخمین میزنم که شخصاً ۷۵٪ تصمیمهای کمتری میگرفتم. اما نکته واقعی این بود که کیفیت تمام تصمیمهایی که میگرفتیم به طور چشمگیری بهبود پیدا کرد. اعضای تیم دوباره احساس ارتباط با کارشون رو پیدا کردن، بهرهوری بهبود یافت و روزهای بیماری (یک نشانه برای اندازهگیری میزان درگیری کارمندهای یک اداره) کاهش کاهش پیدا کرد.
ماتریس تصمیمگیری رو امتحان کنین - به خصوص اگه در گل موندین و برای مدیریت زمانتون تلاش میکنین، ممکنه زندگی کاریتون رو تغییر بده.