اینجوری آدما رو عوض کن | قسمت دوم
خب توی قسمت دیدیم که اگه میخوایم کسی رو تغییر بدیم، بهتره که حواسمون به چند تا چیز باشه
۱- بهش دستور ندیم و امر و نهی نکنیم.
۲- آدما معمولا خودشون عواقب کارهاشون رو میدونن پس نیازی نیست مدام بهشون گوشزد کنیم.
مثلا میدونن که اگه درس نخونن چی میشه، اگه وقتشونو هدر بدن چی بشه، اگه زحمت نکشن چی میشه
همه میدونن که مزایای مدال المپیاد چیه، لازم نیست دوباره واسشون تکرار کنی.
۳- برای تغییر ایجاد کردن در افراد، بیشتر باید شنونده باشیم تا سخنران.
۴- خود شخص باید انگیزه بخش خودش باشه.
ریاضیدان معروف، بلز پاسکال: «مردم معمولاً با دلایلی که خودشون کشف میکنن بهتر متقاعد میشن تا با اونایی که توی ذهن دیگران پیدا شده.»
آخرین پژوهشها هم نشون میدن که پاسکال خیلی دقیق گفته. تغییر زمانی اتفاق میافته که آدما خودشونو به تغییر قانع کنن. اما وقتی تو سعی میکنی این کارو واسشون بکنی، اغلب بیفایدهس.
گفتیم که یه فرآیندی هست به اسم مصاحبه انگیزشی یا Motivational Interviewing
و تحقیقات نشون دادن که روش موثری برای ایجاد انگیزه تغییر در مخاطبه
توی مصاحبه انگیزشی، به استقلال فرد تهدیدی وارد نمیکنیم، گوش میدیم، و ارزشهاش رو توی ذهنش روشن میکنیم. حالا چطوری انجامش بدیم؟
استفاده از "OARS"
چهار مهارت اصلی مصاحبه انگیزشی عبارتند از:
۱) پرسیدن سوالات باز (Open questions)
۲) تایید نقاط قوت (Affirming strengths)
۳) گوش دادن انعکاسی (Reflective listening)
۴) خلاصهسازی (Summarizing)
سوالات باز، سوالاتی هستن که نمیشه با یک کلمه بهشون جواب داد. اغلب با «چه»، «چگونه» یا «چرا» شروع میشن. این باعث میشه آدمها حرف بزنن، به تو اطلاعات میده و اجازه میده احساس درک شدن کنن. مهمترین چیز برای مصاحبه انگیزشی(MI) اینه که به اونها اجازه میده تا رهبری کنن به جای اینکه شما شروع به یک سری سخنرانی ۱۲ قسمتی درباره درس خوندن کنین!
اما پرسیدن سوال پشت سوال میتونه یک مکالمه رو به بازجویی تبدیل کنه و باعث بروز لاک دفاعی بشه. اینجاست که باید بین سوالاتت از گوش دادن انعکاسی استفاده کنی. این ابزاریه که توی MI بیشترین استفاده رو ازش میکنیم. گفتن جملاتی مثل پس احساس ناراحتی میکنی یا چه قدر خوب از پسش بر اومدی یا عجب شرایط گیج کننده ای بوده و… باعث میشه که فرد احساس درک شدن بکنه.
اینجاست که جادو شروع میشه. فقط گوش دادن به مردم باعث نمیشه تغییر کنن.حتی ممکنه باعث بشه خودشون رو به عدم تغییر قانع کنن.
انتحاب اینکه چیزی که انعکاس میدی چی باشه، یه انتخاب استراتژیکه؛ تو انتخاب میکنی و با انتخابت، میتونی مکالمه رو به سمتی ببری که به هدفت برسی. به طور کلی، میخوای «گفتار تغییر» رو انعکاس بدی و «گفتار حفظ شرایط فعلی» رو نادیده بگیری. این جادوییه که MI رو از صرفا گوش دادن جدا میکنه.
اما این که کسی انگیزه تغییر پیدا میکنه، تضمین نمیده که احساس کنه واقعاً میتونه اون رو به دست بیاره. اینجاست که تایید کردن وارد میشه. برای شناسایی و برجسته کردن جنبههای مثبت طرف مقابل، با تایید کردن، اعتماد به نفسشون رو میسازی.
در نهایت، باید خلاصهسازی کنی. این یک نسخه قویتر از انعکاسه. به اونا یک دید کلی از موقعیتشون میدی ولی به شکلی ساختارمندتر. این نشون میده که توجه میکنی و درک میکنی. تو فقط خلاصه نمیکنی - به طور ظریف یک دلیل برای تغییر میسازی ولی با کلمات خودشون.
سعی کن توی خلاصه کردن، نسبت گفتار تغییر به گفتار حفظ رو تغییر بدی
آدمها به چیزهایی که خودشون میشنون بیشتر متعهد میشن. تو نمیخوای «گفتار حفظ» رو انکار کنی. میخوای «گفتار تغییر» شون رو بهشون یادآوری کنی.
حواست باشه خیلی فضایی و انگیزشی صحبت نکنی. اینطوری تاثیر عکس میذاره.